پايان سخن اينکه باورت نخواهم داشت ديگر آخر تو بگو... مگر رويا را هم مي توان باور کرد ؟
با نگاهت آتش می زنی با دستت خاموش می کنی چه کار است؟؟ نگاه نکن...
دل به دريا میزنم
من بودم تو و یک عالمه حرف و می فهمیدی وقت دلتنگی یک آه چقدر وزن دارد...
آموخته ام: کسی که یادم نکرد من یادش کنم شاید او تنهاتر از من باشد
من همون جزیره بودم خاکی وصمیمی وگرم واسه عشق بازی موج ها قامتم یه بستر نرم یه عزیز دردونه بودم پیش چشم خیس موج ها یه نگین سبز خالص روی انگشتر دریا تا که یک روز تو رسیدی توی قلبم پا گذاشتی غصه های عاشقی رو تو وجودم جا گذاشتی زیر رگبار نگاهت دلم انگار زیرو رو شد برای داشتن عشقت ، همه جونم آرزو شد تا نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه ابرو باد و دریا گفتن ، حس عاشقی همینه اومدی تو سرنوشتم بی بهونه پا گذاشتی اما تا قایقی اومد از من ودلم گذشتی رفتی با قایق عشقت سوی روشنی فردا من و دل اما نشستیم چشم به راهت لب دریا دیگه رو خاک وجودم نه گلی هست نه درختی لحضه های بی تو بودن ، میگذره اما به سختی دل تنها و غریبم داره این گوشه میمیره ولی حتی وقت مردن باز سراغت رو میگیره میرسه روزی که دیگه قعر دریا میشه خونم اما تو دریای عشقت باز یه گوشه ای میمونم خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود
کاش بودی و میفهمیدی وقت دلتنگی یک آه چه وزنی دارد! لطفاهی نپرس دلتنگی چه معنی دارد؟! دلتنگی معنی ندارد... درد دارد... اگه کسی رو دوست داشته باشی، نمی تونی توی چشم های اون زل بزنی… نمی تونی دوریش را تحمل کنی… نمی تونی بهش بگی که چقدر دوستش داری… نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری … واسه همینه که عاشق ها دیوونه میشن |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Archivesارديبهشت 1392اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 Authorstanhai Links
سایت تبادل لینک
حمل و ترخیص خرده بار از چین |