غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق
یه نفر یه جایی تنها روز و شب از تو میگه از تو میخونه از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
و حدس مي زنم شبي مرا جواب ميكني و قصر كوچك دل مرا خراب ميكني سر قرار عاشقي هميشه دير كرده اي ولي براي رفتنت عجب شتاب ميكني من از كنار پنجره تو را نگاه ميكنم و تو به نامديگري مرا خطاب مي كني چه ساده در ازاي يك نگاه پك و ماندني هزار مرتبه مرا ز خجلت آب ميكني به خاطر تو من هميشه با همه غريبه ام تو كمتر از غريبه اي مرا حساب ميكني و كاش گفته بودي از همان نگاه اولت كه بعد من دوباره دوست انتخاب مي كني فدای تنهاترین کسی که در شبهای تنهایی ام برای تنها بودنم تنها گریست چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن . . . میونه خواب و بیداری تو رو میدیدم انگاری
و اينكه ....جــایــی هـست کــه جــــــُـز تـــو . . . . عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی . |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Archivesارديبهشت 1392اسفند 1391 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 Authorstanhai Links
سایت تبادل لینک
حمل و ترخیص خرده بار از چین |